Tuesday, June 9, 2009

چرا کروبی؟

در این روزها بسیاری از دوستان رو میبینم که تغییره موضع دادند و تصمیم گرفتند که به موسوی رای دهند بجای کروبی، مخصوصا بعد از مناظره موسوی و کروبی. دلایل این افراد این است: یک مرحله کردن انتخابات با رای حد اکثری به موسوی، و حال کردن از موسوی پس از مناظره که احمدی نژاد رو چندین بار دروغ گو خطاب کرد. من به دنبال رد این دلایل نیستم و حتا این دلایل رو قوی هم می‌دونم. ولی‌ صحبت سر برنامه دراز مدت می‌باشد. آیا این جماعتی که جوگیر شده ا‌ند و یکدست سبز پوش شده ا‌ند برنامه دراز مدتی‌ برا آینده دارند یا پس از این انتخابات به تعداد ادمها حزب خواهیم داشت با پراکندگی بسیار زیاد و تحلیل‌های شخصی‌ و بی‌ هدف که برایند تمام آنها هیچ می‌باشد. آیا این انبوه افراد توسط گروه یا گروه هایی هدایت میشوند که بتوان از این پتانسیل عظیم در مراحل بعدی هم استفاده کرد یا این انرژی بعد از ۲۳ خرداد دوباره صفر میشود تا دوباره بعد از ۸ سال یک نفر مثل احمدی نژاد بیاید تا مردم همنظر شوند. اگر این اتفاق در طول سالیان اخیر برا ما اتفاق نیفتاده بود، میگفتیم تجربه نداریم و نمیدانیم چه باید کرد، یا از چه کسی‌ پیروی کرد. ولی‌ هیچ عاقلی نخواهد پذیرفت که مسیری را که رفته و نتیجه‌اش را هم دیده و هم با تمام وجود حس کرده دوباره بخواهد انجام دهد و آن هم بی‌ برنامه و بدون یک عقل جمعی


اولین و مهمترین راه پیشبرد مطالبات وجود حزب است. در هیچ جای دنیا هیچ حرکتی‌ به نتیجه نرسیده مگر اینکه یک حزبی یا احزابی وجود داشته است که با استفاده از بدنه خود توانسته رای خود را به کرسی بنشاند، و هرچه این حزب بزرگتر بوده اثر گذاری بیشتری داشته و مطالبات بیشتری توانسته طلب کند، و حاکمیت هم با وجود مخالف بودن با این مطالبات نتوانسته از آنها بگذرد و با توجه به اهمیت آن حزب در جامعه امتیازات بیشتر یا کمتر قائل میشود. تا اینجا فکر می‌کنم بحث بسیار بدیهی‌ می‌باشد و کسی‌ نمی‌تواند این اصل رو رد کند


حالا در این شرایط ما باید چگونه عمل کنیم که ضمن حذف احمدی‌نژاد بتوانیم به حاکمان بعدی نشان دهیم که یک گروه بزرگ با مطالبات مشخص و منسجم که برا حرکت خود برنامه و خط قرمز دارند در جامعه شکل گرفته و برا رسیدن به مطالبات خود هزینه هم خواهند داد. آیا اگر حاکمان متوجه وجود چنین حزبی شوند در مراحل بعدی میتوانند این گره عظیم رو نادیده بگیرند.
شما آیا معنی هر ایرانی‌ یک ستاد را میدانید، این حرف اوج پستی یک کشور می‌باشد. که یک عده میخواهند از نا هماهنگی‌ من و تو استفاده کرده و تنها زمانی‌ که نیاز به رای دارند باز مارا به میدان بکشند و این حرکت ادمه خواهد داشت تا آبد، مگر اینکه خودمون جلو‌اش را بگیریم. هر ایرانی‌ یک ستاد یعنی‌ ما نمیخواهیم مردم حزب داشته باشند، یعنی‌ ما میدانیم که مردم ایران برنامه ندارند و فقط جو گیر میشوند، یعنی‌ ما نمیخواهیم که مردم با برنامه باشند. چون میدانند که اگر من و تو با هم باشیم و یک صدا این ما خواهیم بود که رنگ حرکت را انتخاب خواهیم کرد نه آنها، و نخواهیم گذاشت که رنگمان کنند. آقای باقی‌ چند روز پیش اعلام کرد، اگر مردم و دانشجوها پس از هر کشته شدن زندانی اعتراض کنند امکان ندارد این حادثه اتفاق بیفتد. این حرف بر عدم وجود تشکلهای قوی مردمی که پیگیر مشکلات باشند تاکید می‌کند. آقای باقی‌ خودش اعتراض می‌کند، هزینه میدهد و زندان میرود ولی‌ یک صدا کجا ده میلیون صدا کجا


حال در این انتخابات چگونه میتوانیم نشان دهیم که موسوی تو که رئیس جمهور میشوی یادت باشد که چنین گروه منسجمی وجود دارد که هر حرکت تو را رصد خواهد کرد و لازم باشد هزینه هم خواهد داد ولی‌ نخواهیم گذاشت که از خط قرمز‌های ما عبور کنی‌. نه تنها در انتخابات حاضر خواهیم بود بلکه بعد از آن پر رنگتر خواهیم بود


تحکیم وحدت تشکلی دانشجو می‌باشد که به قدرت وابسته نمیباشد و از همه قشر افکار هم در آن فعالیت دارند، و با توجه به شرایط بهترین تحلیل‌ها و بیانیه‌ها رو اعلام میکنند، و هرگز از خطوط قرمز که برا حرکت خود تعریف کردند کوتاه نمیایند و بیشترین هزینه‌ها هم در ایران این گروه میپردازند. پس چنین گروهی که ارزش پیوستن به آن را دارد وجود دارد و همهٔ ما هم خوب میدانیم. ولی‌ من فکر می‌کنم مشکل ما نبود درک معنی‌ یک صدایی در جامعه است. مخصوصا برا کسانی‌ که مثل ما حاضر نیستند هزینه بپردازند واجب است تا با ساپورت این گروه به حکام بفهمانیم که زمانی‌ که این گروه اعتراض میکنند یعنی‌ ده میلیون ایرانی‌، بعد خواهید دید که چگونه در برابر خواستهای ما سر فرود خواهند آورد


و در این انتخابات تحکیم وحدت از کروبی حمایت می‌کند و دلایل خوبی‌ هم وجود دارد. و مهمترین آنها به شرح زیر می‌باشد
یکم- تاکید ویژه بر تشکیل حزب در هر شرایطی
دوم- تاکید بر اصلاح قانون اساسی‌ حتا بخش رهبری
سوم- تاکید بر حقوق شهر وندی و حقوق زنان و پیگیری مطالبات تا آخر
چهارم- ارتباط با آمریکا برا پیشرفت کشور و ارجحیت ایران بر فلسطین و لبنان
پنجم- دفاع قطعی از دانشجویان ستاره دار و تاکید بر حمایت از مطالبات دانشجویان
ششم- اولین کسی‌ است که در این نظام با رهبری و شورای نگهبان در افتاد و حرف تغییر قانون اساسی‌ در این موارد را زد


فکر نکنید که من اینقدر ساده هستم که فکر کنم کروبی همه اینهارو انجام خواهد داد یا میتواند، ولی‌ اگر این حرفها ده میلیون رای بیاورد نشان خواهیم داد که یک گروه عظیم دنبال مطالبات اساسی‌ هستند. و خواهید دید که چطور در آینده حکام این مطالبات را در نظر خواهند گرفت
هیچ برنامه‌ای صد در صد گارانتی نتیجه را نخواهد کرد ولی‌ می‌توان با تک صدایی و اجتناب از پراکندگی آینده را از آن خود کنیم


به امید آن روز

3 comments:

  1. من یکی از اون بسیار دوستانی هستم که تصمیم رو هفته آخر گرفتم. قبلا بیشتر کروبی رو کاندیدای خودم می دونستم ولی الان تصمیم گرفتم که به موسوی رای بدم :
    1- نظر من بعد از مناظره احمدی نژاد با کروبی شروع کرد به برگشتن. کروبی مثل یک بچه زبون بسته بود و وقتی نتونست جوابی بده شروع کرد به داد زدن. من احساس کردم که اینم شان رییس جمهوری نداره. اگه یه چیزه پیش بینی نشده ای ازش بپرسن که جوابشو آماده نکرده باشن و براش نجویده باشن مثل آدمی می شه که از خودش هیچ فکری نداره. به جاش فرداش توی مناظره با موسوی به عنوان جواب به احمدی نژاد یه نامه آورده که از روش هم به زور می خوند.
    2- احمدی نژاد توی اون مناظره انصافا یه حرف خوب زد : گفت آقای کروبی هرچی از شما می پرسن می گید کارشناسام کارشناسام..رییس جمهور باید خودش کارشناس ارشد باشه. اگه قراره همه تصمیم ها رو کارشناسات بگیرن چرا خودشون رییس جمهور نمی شن؟ این حرف آدمو واقعا به فکر وادار می کنه. اگه کس دیگه ای مثلا خود کرباسچی از این حزب کاندیدا بود حتما بهش رای می دادم ولی کروبی نه. کروبی کسی نیست که دوست دارم من و کشورم رو نمایندگی کنه.
    3- چرا لذت بردن از گفتن دروغگو رو به تمسخر می گیرید؟ حرف دل چند میلیون آدم بود که بالاخره زده شد و قبح گفتن دروغگو ریخت؟ متاسفانه توی کشور ما به هر پست مهمی یه تقدسی می چسبونن که نشه نقد جدیش کرد و این شروع خوبی برای جدا کردن تقدس از پست و مقامه.
    4- نظرات شما در زمینه احزاب رو می فهمم ولی کروبی برای من نماینده آزادی بیان و سایر شعارهای حزب اصلاحات نیست.

    ReplyDelete
  2. كمانگير خواهش دارم به جاي استفاده از رواژه هاي غريب و بيگانه اي همچون ساپورت از معادل بسيار رايج و فاسي پشتيباني استفاده كن
    من فكر ميكنم جوگير شدن و توي خيابان ريختن و شعار دادن و يك رنگ پوشيدن بخش بسيار مهم و سازنده اي از همه حركتهاي مردمي بوده و هست اگر تك تك اين افراد بخواهند تفكر مستقل و تك نفره داشته باشند كه همان هر ايراني يك ستاد ميشود. به نظر من هر حركتي به عده نسبتا قليلي متفكر و عده وسيعتري دنباله رو آگاه نياز داره. با اين توطئه پردازي تو كه "اينها ميخواهند مارو تو صحنه بكشونن" خيلي مخالفم ما هممون يك دايي جان ناپلئون مخفي در درونمنون داريم و من فكر ميكنم كه همين يكي از دلايل عقب ماندگي ماست.

    ReplyDelete
  3. این یه بخشی از امیل من که صبح یک سریتون خوندید:

    منم راستش خودم ۲ بار شک کردم که شاید "مجبور" بشم به موسوی رای بدم...ولی‌ واقعا هم از خودش خوشم نمیاد - چون که معتقد هستم با اینکه آدم سازشکاریه، همون ایده‌ها و دغدغاهای یه بسیجی‌ اول انقلابیو داره- هم به قول کمانگیر، بیاید "فکر کنیم" که ماهم میتونیم یه تاثیری داشته باشیمو رو یه سری آدمی‌ که اقلا اگر هم یه اشتباهی‌ می‌کنن بعدش میشینن یه راهکار دیگه تعریف می‌کنن، سرمایه گذاری کنیم...

    baraye ayandamoon, ke dar rastaaye bahse dishabemoon, bade 8 saale dige, yeki dobare eine Ahmadinejad nayad...agha in del basi pore...majaale harf nist...

    faghat yek noteye dige, ye seri az afrad, be (zamaane) haal va behboode ma'eeshatie gheshre aasib pazir tavajoh mikonan, vali chera nashinim ye barnameyiro narizim va hemayat nakonim az ye jaryaani ke potansiele ino dare ke age shode 4 sale dige ham zendegimoon behtar az in nashe, dar deraz modaat va be moroor, eslaah she...

    ReplyDelete