Tuesday, May 19, 2009

نقش خانواده در شخصیت فرد

این پست با دو پست تصمیم گیری 1 و2 تا حدودی مربوط است. دراین نوشته کوتاه میخواهم توجه شما را به تأثیر خانواده و محیط پرورشی در شخصیت و سرنوشت افراد جلب کنم.
امروز داشتم در یک موزه هنرمعاصر آثار نقاشان امپرسیونیست و کوبیست از جمله مونه ، سزان، ماتیس و پیکاسو را تماشا میکردم. در سالنهای مختلف موزه بیش از چهار یا پنج بار به دسته های دانش آموزان دبستانی برخورد کردم که همراه با معلمشان مشغول بازدید از موزه بودند. معلمها پای هر نقاشی می ایستادند و برای بچه ها در باره هنرمند، سبک اثر و تاریخچه آن و همچنین منظور نهفته در اثر توضیح میدادند. پای بعضی نقاشیها هم عده ای دانش آموز مشغول کشیدن کپی یا برداشت آزاد از اثر بودند.
یاد کودکی خودمان افتادم که اگربه عنوان سفر تفریحی از مدرسه خارج میشدیم یا به قصد مسجد و نماز جماعت بود یا حد اکثربرای رفتن به کانون شهید مفتح برای شرکت در مسابقه گروههای سرود انقلابی در دهه فجر.
با خودم فکر کردم که اگر من پدر و مادری نداشتم که علاقمند به فرهنگ و هنر باشند و اینطور چیزها را از بچگی به من یاد دهند الان احتمال اینکه من اینجا توی این موزه باشم و اینقدر از دیدن این تابلوها لذت ببرم چقدر بود؟ جامعه و نظام آموزشی ما در ایران چه امکاناتی را برای بچه ای که پدر و مادری بیسواد دارد فراهم میکند غیر از اینکه به او خواندن و نوشتن یاد بدهد؟ چه کسی الگوی شخصیتی چنین کودکی خواهد بود؟ این کودک چگونه اصول و آداب اجتماعی و پایه را خواهد آموخت؟ از تلویزیون و سریالهای بینمکش؟ از مسوول امور تربیتی مدرسه؟ از مدیری که همّ و غمش یک تار موی بیرون از مقنعه دخترها یا آستین کوتاه پسرهاست؟
میدانم که در کشوری مثل ایران با وضعیت عقیدتی و مدیریتی فعلی همین که بچه ها خواندن و نوشتن را یاد میگیرند باید کلاهمان را بیاندازیم هوا. اما به نظر من ،هر چند آرمانگرایانه، عدالت واقعی اینست که هر کودکی مستقل از اینکه در چه خانواده ای به دنیا آمده و بزرگ شده حد اقلی از فرهنگ و آداب اجتماعی را بیاموزد و این ممکن نیست مگر ازطریق نظام آموزش همگانی.
حالا به نظر شما اگردر یک جامعه آرمانی نظام آموزشی بخواهد این هدف را دنبال کند که غیر از خواندن و نوشتن و ریاضی و تاریخ و جغرافیا میزان حد اقلی از شعور، فرهنگ و آداب اجتماعی در سطح بین المللی را نیز آموزش دهد چه نکات و فاکتورهایی را باید در نظر بگیرد؟ روی چه مطالب وحوزه هایی باید تاکید کند و چه مسایلی را به عهده فرد بگذارد که خودش درباره آنها تصمیم گیری کند؟
مثلاً به نظر من آموزش ابتدایی فلسفه یا حداقل تاریخ فلاسفه جهان و مختصری از عقاید هریک از آنها میتواند سهم بسزایی در شخصیت فرد به لحاظ تصمیم گیری در مسایلی همچون وجود خالق، ادیان الهی، جامعه و غیره داشته باشد. بنابراین بدون اشاره و موضع گیری مستقیم در برابرموضوع دین در مدرسه، شخص ابزاری را در اختیار میگیرد که خودش بتواند راجع به مسایل دینی قضاوت کند.
در نوشته های بعدی میخواهم مقایسه ای بین نظام های آموزشی کشورهای مختلف از این دیدگاه انجام دهم و سپس با استفاده از نظرات شما به یک جمع بندی کلی برسم

3 comments:

  1. Rahavrd jaan, age khasty, baraye edameye matalebe postet, be "common good" ham ye eshaareyi kon...mabhase jaalebie...

    ReplyDelete
  2. Rahavrd=Rahavard :P
    man haminja az hameye ghalat haaye emlaayim az samime ghalb, az khanandegan va contributor haa ozr khaahi mikonam, osoolan onsore sabr, dar man kaashte nashode...

    ReplyDelete
  3. Rahavard, mozooye pichideyeeye...
    man yek nazar daram va oonam ine ke kotobe dini ta hadi bayad tadris beshe:
    edeyee ke dino raahe residan be khoshbakhshti midoonan, edeyee ham oono aamele tamame moshkelate bashariyat, ye ede ham ke in bein gharar daran, be har haal fekr mikonam har farde ejtemah bayad meghdari bedoone az in "amele saa'dat" ya "amele badbakhthi", ke ba'deha ke tajrobiyate zendegish bishtar shodo ghodrate tahlilesh ghavitar, betoone khodesh be ghezavat beshine.

    ReplyDelete