Monday, May 18, 2009

(۲) انتخابات

در نوشته قبلی‌ صحبت از برایند عملکرد ایرانیان کردم و نتیجه گیری کردم که احمدی‌نژاد برایند خود ما ایرانیان هستیم در سراسر دنیا. قرار بود در مورد اینکه چرا ما احمدی‌نژاد هستیم بنویسم، ولی‌ بعد از اینکه بحث هایی با دوستان داشتم لازم دونستم چند نکته دیگر را یادآور بشم


اول از همه اینکه من نگفتم که در انتخابات شرکت نکنیم، من همیشه حرفم این بوده که با فکر روشن شرکت کنیم


دوم اینکه خیلی‌‌ها میگفتن که من منتظر معجزه هستم و اون آرمانی که من دنبالشم قدم به قدم و کم کم باید بهش رسید


امروز می‌خوام در مورد این دو مورد بنویسم


ما ایرانیها آدمهای بسیار عجول هستیم با حافظه تاریخی‌ بسیار کوتاه (باز بعضی‌ از دوستان نگویند ما اینطور نیستیم، من صحبتم از ایرانیها برایند همه ماهاست). هر نفر برا خودمون یک تحلیلگر سیاسی کامل هستیم و بدون نیاز به فکر جمعی‌ و مشورت خودمون تجزیه تحلیل می‌کنیم و حکم صادر می‌کنیم. درسته که خیلی‌‌ها هم نظر هستند ولی‌ فکر‌ها جمع نشده بلکه هر کدام به سمتی‌ است. نه معنی‌ حزب را میدانیم و با کار گروهی آشنا هستیم، نه دوست داریم برا رسیدن به اهدافمون حتا کوچیکترین هزینه‌ای بدهیم


با اکثر کسانی‌ که اصرار بر شرکت در انتخابات دارند صحبت می‌کنم (افراد تحصیل کرده) تمام حرفشون اینست که حتما باید شرکت کنیم که باز این احمدی نژاد نشه فقط، هرکی‌ می‌خواد بشه. حالا این هرکی‌، کی‌ هست، چه برنامه ای داره، آیا آدمی‌ هست که به سمت هدفی‌ که ما دنبالش هستیم همون کم کمی‌ که میگن حرکت کنه یا نه مهم نیست، فقط احمدی نژاد نشه


من خودم چون آدمی‌ نبودام که هزینه بدم یا کسیکه شعور سیاسی خیلی‌ بالایی داشته باشد، سعی‌ کردم پیرو گروهی باشم که تو هر شرایط بهترین تجزیه و تحلیل رو داشتند و برا اهدافشون تا جائی‌ که در توانشون هست بدون وابستگی به قدرت هزینه بدهند، این گرو هم تحکیم وحدت است. گروهی به نظر من کاملا روشنفکر با مجموعه از همه قشر، و اعتقادات که کاملا به روز هستند و تنها به دنبال درست کردن ۵% شرایط نیستند. اهدافی بزرگ دارند و برا رسیدن به اهدافشون هیچ وقت کوتاه نیامدند. به خاطر همین دلیل‌ها که گفتم، من پیرو این گروه بودم و هستم و در هر مورد که به نتیجه گیری میرسند چه موافق باشم و چه مخالف اون را دنبال خواهم کرد. چه زمانی‌ که با دلیلهای محکم اعلام میکردند باید عبداله نوری کاندیدا بشود، و چه امروز که اعلام کردند از کروبی حمایت خواهیم کرد، من همیشه به عنوانه یک مبلغ افکار جمعی‌ این گروه عمل کردم و تا به امروز هم پشیمان نیستم و افتخار می‌کنم
صحبت از حرکت آرام آرام به طرف اهدافمون شد. زمانکه میخواهیم یک خانه بسازیم , ما باید اول فونداسیون رو محکم بنا کنیم و بعدش خشت رو خشت بگذاریم و بالا بریم، آدم عاقلی هم نخواهد گفت من یک دفعه یک خونه کامل می‌خواهم. ولی‌ اگه این فونداسیون کاملا خراب گذاشته شود و خشت هارو هم ده تا در میان بگذاریم و برا ساختنش هم هیچ نقشه وجود نداشته باشه، آیا باز هم ما به هدفمون خواهیم رسید با وجود اینکه قدم به قدم هم جلو رفتیم. من از تحصیل کرده‌ها انتظار دارم هر حرکتی‌ میکنند یا حرفی‌ میزنند با یک پشتوانه منطقی‌ قوی همراه باشه، هدف ما باید با اهداف افراد عادی فرق کند، هدف ما باید نقشه داشته باشد، باید معمارش با برنامه باشه، نمی‌تونیم به کسی‌ که نه نقشه جدید دارد و کارهای قبلیش هم روشن نیست به صرف اینکه اعلام می‌کند من خیلی‌ خانه خوشگل بلدم بسازم اونم با نقشه ای که سی‌ سال است طبق اون جلو رفتیم و جز خرابی‌ چیزی نداشته


برا اینکه صحبت طولانی نشه، من ادامه صحبتامو در نوشته بعدی خواهم گفت

3 comments:

  1. صحبت کاملا درستیه. و خیلی با کل صحبتت موافقم. خیلی خوبه که در مورد نحوه رسیدن به این نقطه مطلوب هم مطالبی بنویسی. فکر کنم اونجا نکات جالبی برای بررسی باشه.

    ReplyDelete
  2. This comment has been removed by the author.

    ReplyDelete
  3. حرفت رو کاملاً قبول دارم که ما حافظه سیاسی بسار کوتاهی داریم و فقط انتخابات به انتخابات به هول و ولا میافتیم که حالا چه کنیم. ولی این مساله هم هست که ما تا چهارسال دیگه فقط همین یک فرصت رو داریم و به هر حال یا باید رای ندیم یا از بین گزینه های موجود انتخاب کنیم. چه با برنامه چه بی برنامه اگر از دید پراگماتبک و عملی به این موضوع نگاه کنی میبینی که متاسفانه حقیقت اینه که تو شهر کورا یک چشمی شاه میشه و الان حداقل برای اونهایی که میخوان رای بدن بهترین کار ارایه تحلیل های خوب و درست و مبتنی بر واقعیات تاریخی است که میتونه یک کمکی بکنه. چطوره که تو این فرصت کوتاه باقی مونده این کارو بکنی و بعداً به بقیه بحثهای کلی تر بپردازی؟ یا اینکه دلیل قانع کننده برای رای ندادن بدی

    ReplyDelete