Sunday, May 17, 2009

در "قضاوت" مردم

تحلیل "علمی" پدیده ها به منظور پی بردن به دلیل و فرآیند رخداد آنها همواره از کارهایی ارزشمند و در عین حال لذتبخش برای ذهن پویای انسان جستجوگر بوده است. تعریف دقیق و جامع "تحلیل عملی" به وضوح از حوصله این نوشتار خارج است؛ اما به مختصر (و مصلما بادقت کم) می توان آن را اینگونه تعریف نمود:

"تحلیل علمی فرآیندی است شامل (1) جمع آوری و مطالعه تعدادی (کافی) مشاهده، (2) شکل دادن تعدادی فرضیه، (3) امتحان درستی فرضیات، و (4) کشف قوانینی که بر رخداد مشاهدات حاکم بوده است."

به دور از واقعیت نخواهد بود اگر مدعی شویم بشر تمامی یافته های علمی خویش را مدیون همین فرآیند ساده می داند. همواره مردمان نیز اندیشمندان را (همان کسانی که به تحلیل علمی پدیده­ها می پردازند) ستوده و قدردان بوده اند، و متعاقبا سرمایه و تلاش فراوانی مبذول تربیت چنین افرادی کرده اند.

اما به طرز شگفت انگیزی دامنه کاری این اندیشمندان محدود به موجودیتهایی است که از خود شعور و تفکر خاصی ندارند، مانند پدیده های فیزیکی و یا شیمایی. تحلیل و مطالعه افکار و اعمال "افراد" عموما با مقاومت و مخالفت مخالب روبرو می­شود. دو دلیل بر چنین محدودیت و مقاومتی قائل هستم:

1. آموزه های دینی که به طور غیر دقیق هر گونه صحبت (علمی یا غیر­علمی) در مورد اعمال و افکار افراد را تحت عنوان "غیبت" مقبوح می دانند و هم ردیف "خوردن گوشت برادر مرده" قرار می دهند.

2. آموزه های اجتماعی که باز به طور غیر دقیق و با بهانه هایی موهوم برچسبی منفی بر این عمل می زنند (همان برچسب معروف judge کردن) و به نکوهش آن می پردازند.

در این یادداشت نقدی بر پیروان دلیل 1 ندارم، چرا که آنچه می کنند برگرفته از اصولی است که نشات گرفته از جای دیگریست، و نقد آن اصول را به زمان دیگری می سپارم. اما "نگرانی" من از پیروان دلیل 2 است که سعی برآن دارند تحلیل اعمال و افکار دیگران را فعلی ضد ارزش جلوه دهند. آنچه برای من قابل درک نیست این است که چه ایرادی بر "قضاوت" مردم است که این عده را چنان مشوش می کند؟

مثالی می آورم: آیینی را در نظر بگیرید که خود را ضامن سعادت دنیوی پیروان خویش می داند. در این آیین نماز خواندن و روزه گرفتن از واجبات، و شراب خوردن از محرمات است. حال تصور کنید فردی را که،

1. ادعای پیروی از این آیین داشته باشد، و

2. انتخاب کند که نماز بخواند، روزه نگیرد و شراب بنوشد.

از دیدی منطقی، برداشت (فرضیه) زیر صحیح است: "فرد منطقی ناقص دارد." (منطق تعریفی دقیق دارد که پرداختن به آن از دامنه این نوشتار خارج است. فرض را بر این می­گذارم که خواننده با اصول منطق آشنا می­باشد). اثبات برداشت فوق به راحتی از برهان خلف حاصل می شود: فرض کنید فرد منطق کامل دارد. در نتیجه فرد ادعای پیروی از آیینی را نخواهد کرد که بر دستوراتش پایبندی ندارد در حالی که آن آیین ادعای تضمین سعادت دنیوی دارد.

اینکه "بی منطق" بودن ویژگیی است که بر آن باید شرم کرد یا نه، سوالی است که هر فرد جوابی خاص بر آن دارد. اما مستقل از آن جواب، قضاوت فوق قضاوتی است درست.

نتیجه ای که از این نوشته می خواهم بگیرم این است که قضاوت در مورد افراد از طریق تحلیل علمی اعمال و افکار آنان نه تنها کاری نکوهیده و بی اعتبار نیست که حتی مانند هر تحلیل علمی دیگری ستوده و مفید است.

این را نوشتم نه در توجیه بدگویی پنهانی از دیگران، بلکه در ستودن "قضاوت" افراد، خارج از هرگونه "احتیاط و پنهان کاری"، چرا که قویا اعتقاد دارم مردمان وقتی خود را در حیطه قضاوت علمی دیگران می یابند، بر رفع تناقضات فکری و اعتقادی خود که بیشتر ناشی از باورهای غلط دینی و الگوهای نادرست اجتماعی است، همتی دوچندان می گمارند.

10 comments:

  1. رهگذر جان بحث بسیار قوی را شروع کردی، سعی‌ کن این نوشته را همینجا تموم نکنی‌ و بیشتر در مورد منطق علمی‌ در افکار و رفتار بنویسی

    ReplyDelete
  2. سلام به دوستان سیخکی
    بحث جالبی رو شروع کردید. امکان کامنت گذاشتن وجود داره که بتونیم نظریاتمون رو با هم به اشتراک بگذاریم؟ اگر در جواب کامنت من یه اوکی بزنید من دوست دارم تو بحثتون هم صحبت شما بشم. البته اگر شما استقبال کنید و علاقه مند باشید.
    منتظر هستم

    ژیروسکوپ

    ReplyDelete
  3. ژیروسکوپ عزیر. ممنوع از توجه ات. حتما هر نظری در مورد هر مطلبی داری در میون بزار. قصد من از نوشتن نقد کردن و نقد شدنه. پس منتظره کامنتهات خواهم بود.

    ReplyDelete
  4. سلام

    به نظر بنده قضاوت راجع به عقاید و شخصیت دیگران، به نوعی سرپوش گذاشتن

    بر کاستی‌های شخصیت نظر است

    بی‌ شک هیچ علم و فلسفه‌ای قادر به مدل کردن رفتار و ادراک انسان نیست

    به این علت که علم و فلسفه و منطق نتیجه افکار انسان هست و در نهایت

    یک معلول قادر به توصیف علت نیست

    شخصا به ادیان آسمانی و وحی اعتقادی ندارم

    به نظر بنده، ادرک هر شخصی‌ برای خودش با ارزش و کامل هست

    و لزومی هم نداره که همه مثل ما فکر کنند،


    به عنوان منبع من به طبیعت رجوع می‌کنم، که گونه‌های مختلف حیوان و نباتات و گیاهان

    در تعادل با هم زندگی‌ میکنند

    و تازه قوهٔ منطق و تعقل هم ندارند


    ممنون از اینکه وقت گذشتین

    ReplyDelete
  5. This comment has been removed by the author.

    ReplyDelete
  6. قوه تحلیل به نظر من مهمترین ویژگی انسان است که متاسفانه عده زیادی خود را از آن محروم میکنند چون شنیده اند که قضاوت دیگران بر عهده خداست یا خرافاتی از این دست و عده ای هم هستند که برای راحتی و آسودگی خود را از این وظیفه معاف میکنند چون ترس از آن دارند اگر شروع به تحلیل یا قضاوت اطرافیان کنند آنها را برنجانندو از دست بدهند یا بدتر از آن کم کم ناچار به موضع گیری شوند و خود را در شرایطی بیابند که دیگر اطرافیان را قبول ندارند...به نظر این وظیفه انسان است که به طور مداوم اوضاع ،شرایط و عملکرد آدمهای اطرافش را مورد بررسی تحلیل و قضاوت قرار دهد

    ReplyDelete
  7. کاش یا بیشتر توضیح می‌دادی یا اینکه به یک مرجع رجوع میدادین
    اما به هرحال فکر کنم که صحبتهای شما به عنوان یه نظریه از طرف یک کمالگرا قابل طرح هست اما در مباحث جمعه شناسی‌ و روان پژوهی بی‌ معناست
    یه مثال؛

    ترس یه احساس که توی همهٔ انسانها هست و در سایر جانوران نیز هست
    این احساس اصالت داره، یعنی اینکه به محض اینکه می‌ترسی‌ ادرنلین شروع به ترشح می‌کنه و ضربان قالب میره بالا و جالب اینکه سایر حیوانات هم وضعیت مشابه تو این شرایط دارند، اما در انسان امروزی این ترس بصورت یک وسیله برای توجیه تنبلی و عدم پیشرفت در مسیر آگاهی‌ استفاده میشه به عنوان نمونه میتونیم بچه‌ها رو در نظر بگیریم که شبها میخوان تنهایی برن دستشوی میگن میترسن یا وقتی‌ میخوان دوچرخه سواری یاد بگیرن میترسند اما این ترس نیست و اصالت نداره چونکه نه ضربان قلب میره بالا و نه ادرنلین ترشح می‌شه و نه . . . داستان قضاوت کردن هم از همین گروه هست
    قضاوت کردن راجع به دیگران برای سرپوش گذاشتن به عدم آگاهی‌ ناظر هستش و نه بیشتر برای اطلأع بیشتر میتونید به کتاب "انسان و الگو هایش" نوشتهٔ گوستاو یونگ

    مراجعه کنید

    ReplyDelete
  8. خدمت دوستان عزیز سلام دارم
    راستش میخاستم به صورت دقیق یه کمی نوشته شما رو تحلیل کنم امیدوارم با دونستن نظر شما اشکالات تحلیلم برام مشخص بشه.
    ا- روندی که شما برای تحلیل علمی توضیح دادید مربوط به علوم تجربی هست که تنها شاخه از دستاوردهای بشر نیست. بنا بر این تعمیم این روش به همه نتایج به دست آمده از کارهای بشر غلط است
    2- دقیقا بر خلاف گفته شما اندیشمندان و عالمان در زمینه رفتارهای انسان که موجودی باشعور است بسیار تحقیق کرده اند. بنده متوجه نشدم چگونه شما نقش روانپزشکان و روانشناسان و متخصصین علوم اجتماعی که به طور مستقیم با افکار و رفتارهای انسان درگیری علمی دارند و دیگر افرادی که در زمینه هایی چون علوم سیاسی که به طور غیر مستقیم به آنالیز رفتارهای انسان در قالب فرد یا اجتماع میپردازند رو شما نادیده گرفتید.
    3- بعد از موارد یک و دو شگفت آورانه شما بحثتون رو محدود به موردی کردید بدون این که هیچ مقدمه چینی درستی در مورد اون انجام بدید. با اجازه جناب نویسنده میخواهم عرض کنم از نظر منطقی (منظور از منطق منطق ارسطویی هست که عمدتا در ارزیابی درستی و نادرستی گزاره های فلسفی استفاده میشه) شما متنتون دچار اشکال هست. تعریف درستی از فرضتون نکردید و بی هیچ پل ارتباطی سراغ مورد خاصی از رفتارهای انسانی رفتید که ذهن خواننده رو فقط به صورت کانالیزه شده سمت این مطلب میبره که نگاه دینی به قضیه قضاوت و صحبت در مورد دیگران چه هست؟ این اعتبار علمی نوشته شما رو به شدت کم میکنه. چون متن از نگاه داشتن افراد برای حفظ بی طرفی علمیشون عاجز هست. شاهد ادعای من کامنتهای دوستان هست که صرفنظر از صحبت در مورد سوال ناقص مطرح شده جنابعالی، مستقیم عقاید خودشون رو در مورد خوبی یا بدی دین مطرح کرده اند. پس اگر شما متنتون رو ویرایش کنید بسیار برای خوانندگان و قضاوت کنندگان مفیدتر خواهد بود.
    4- با توجه به روشن نبودن متن نوشته شده و واکنشی که در کامنتها من دیدم شما لازم دارید موضع خودتون رو صریح تر روشن کنید تا خواننده بدونه که شما با چه فرضیاتی دارید به استنتاج در مورد یک مطلب می پردازید.
    آیا شما خودتون یک آدم معتقد به دین هستید؟ (هر دینی( یا اصلا به ماورا طبیعت اعتقادی دارید؟
    این خودش سوال مهمیه چون جواب این سوال پاسخ بسیاری از سوالهای مطرح شده شما هم هست.
    5- من فرض رو بر این میذارم که شما اعتقادی به ماورا طبیعت ندارید و گزاره های دینی و اخلاقی رو برای تعیین صحت و سقم یک مطلب بیهوده میدونید.
    لطفا در پاسخ کامنت من فرض من رو یا تایید کنید یا رد. و اگر توضیح بدید خیلی ممنون میشم. چون من دارم در واقع طبق گفته های شما در مورد شما قضاوت میکنم و دوست دارم قضاوتم نادرست نباشه.
    6- حالا میرسیم به سوال ناقص مطرح شده شما. من سوال رو اینطوری جواب میدم:
    با فرض این که شما اعتقادی به اخلاق از منظر دین ندارید آنالیز رفتارهای انسانها اعم از متدین و غیرمتدین، نه بر عهده شما گذاشته شده و نه کسی بابت این کار از شما بازخواست میکنه. شما میتونید این کار رو چه به طور شخصی در افکار خودتون و چه به طور علنی به همراه دوستاتون انجام بدید. اما سوال مقدری اینه که شما وقت این کار رو آیا دارید؟ یعنی زبونم لال آیا علاقه مندید مثل بعضی خانمها و آقایون مسن در عصرهای خنک این روزها، بیرون خونه بشینید و به بحث علمی در مورد رفتار آدمها بپردازید؟
    آیا نتیجه ای در برخواهد داشت این کار شما؟ غرض از کار علمی عمدتا گرفتن نتایج سودمند برای بشر هست. مطمئن باشید همه به نحوی در مورد رفتارهای انسانهای مختلف قضاوت میکنند لذا لزومی نداره که شما نگران باشید که شخص مورد قضاوت آیا از این مسئله مطلع هست یا نه. حتما مطلع هست. شما آیا به دنبال این هستید که نتیجه قضاوت خودتون رو چاپ کنید که مثلا فلانی که نماز و روزه میخونه و شراب هم میخوره کارش غیر منطقیه؟
    سوال دیگه اینه که این شخص باید آیا پاسخگو باشه در برابر شما؟ شما که آزاد فکر میکنید چه اشکالی میبینید که دیگران هم آزاد باشند در رفتار و اعمالشون. در فرض سوال شرایط فردی رو به تصویر کشیدید که عقاید مذهبی داره (هر نوع مذهبی، چون به این شکلی که شما گفته اید نماز به معنی مناجات و روزه به معنی پرهیز از خوردن به هر دلیلی و مباحث اخلاقی در هر دینی وجود داره) آیا رفتار غیر منطقی این فرد برای شما ناراحت کننده است؟ من دفاعی از این فرد نمیکنم و از منظر خنثی به قضیه نگاه میکنم. چه چیزی شما رو نگران کرده که این رفتار غیرمنطقی رو اینقدر مهم بدونید که در بوته نقدی بگذارید و با دوستانتون در مورد اون گپ بزنید؟ پاسخ شما به تمامی سوالات بنده راه رو برای بحث جزیی تر روشن میکنه.
    البته سوال در مورد متن شما زیاد دارم اما همینجا سخن کوتاه میکنم و منتظر پاسخ شما هستم.


    پیروز باشید

    ژیروسکوپ

    ReplyDelete
  9. سپاس از تمام نظرات و نوشته های دوستان. متنی جدید بر این موضوع خواهم نوشت و تلاش می کنم در آن به بسیاری از سوالات مطرح شده جواب بدهم.
    باز هم بسیار سپاس از وقتی که گذاشتید.

    ReplyDelete
  10. salam
    chera neminevisi
    man hanuz montazeramaaaa

    ReplyDelete